باشگاه رفتن مامانی
عشق مامان امروز مثل همیشه عالی بودی.... امروز صبح زودتر از همیشه از خواب بیدار شدم آخه ایندفعه دیگه تصمیممو گرفته بودم و با اراده ای قوی از خواب بیدار شدم آخه قرار بود برم باشگاه......... ساعت 8/15 پاشدم و تند تند کارامو کردمو تا اومدم آماده بشم جنابعالی طبق معمول روزایی که من زود بیدار میشم زودی بیدار شدی.....آخه من نمیدونم تو با این ریزه میزه بودنت تو خواب چجوری متوجه میشی که من از خواب بیدار شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خلاصه یکمم به دخملم رسیدم و لباساشو عوض کردم چون قرار بود این یکی دوساعتی که من پیشش نیستم در خدمت بابایی باشه و پدر و دختر 2 ساعتی رو کنار هم و بدون من بگذرونن... اول علیرضا منو ر...
نویسنده :
مامان مینا
23:12